11 / 3 / 1392
ن : ما دو نفر

عکس زیبا



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، ادبیات، اجتماعی، ،


2 / 3 / 1392
ن : ما دو نفر

بخوانید اما تفکر کنید

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، اجتماعی، ،


21 / 2 / 1392
ن : ما دو نفر

 



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، اجتماعی، ،


20 / 2 / 1392
ن : ما دو نفر

لذت زندگی

دو میمون روی شاخه درختی نشسته بودند و به غروب خورشید نگاه میکردند.
یکی از دیگری پرسید: چرا هنگام غروب رنگ آسمان تغییر میکند؟

میمون دوم گفت: اگر بخواهیم همه چیز را توضیح بدهیم، مجالی برای زندگی نمی ماند. گاهی اوقات باید بدون توضیح از واقعیتی که در اطرافت میبینی، لذت ببری...

 

 

 

میمون اول با ناراحتی گفت: تو فقط به دنبال لذت زندگی هستی و هیچ وقت نمی خواهی واقعیتها را با منطق بیان کنی !!!
در همین حال هزار پایی از کنار آنها میگذشت..
میمون اول با دیدن هزار پا از او پرسید: هزار پا، تو چگونه این همه پا را با هماهنگی حرکت میدهی؟
هزارپا جواب داد: تا به امروز راجع به این موضوع فکر نکرده ام ؟!
میمون دوم گفت: خوب فکر کن چون این میمون راجع به همه چیز توضیح منطقی میخواهد!
هزار پا نگاهی به پاهایش کرد و خواست توضیحی بدهد:
خوب اول این پا را حرکت میدهم، نه، نه. شاید اول این یکی را. باید اول بدنم را بچرخانم ...
هزار پا مدتی سعی کرد تا توضیح مناسبی برای حرکت دادن پاهایش بیان کند ولی هرچه بیشتر سعی میکرد، ناموفقتر بود.
پس با ناامیدی سعی کرد به راه خودش ادامه دهد، ولی متوجه شد که نمیتواند.
با ناراحتی گفت: ببین چه بلایی به سرم آوردی؟! آنقدر سعی کردم چگونگی حرکتم را توضیح دهم که راه رفتن یادم رفت!!!

میمون دوم به اولی گفت: میبینی؟

! وقتی سعی میکنی همه چیز را توضیح دهی اینطور میشود...!

پس دوباره به غروب آفتاب خیره شد تا از آن لذت ببرد...
 

پائولو کوئیلیو



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، اجتماعی، ،


20 / 2 / 1392
ن : ما دو نفر

کمی تعمق

 

 



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، اجتماعی، ،


27 / 1 / 1392
ن : ما دو نفر

خود را مجبور به پیشرفت کنید

قابل توجه کسانی که از مشکلات فرار میکنند


خود را مجبور به پیشرفت کنید

 

 

 


ژاپنی ها عاشق ماهی تازه هستند. اما
 
آبهای اطراف ژاپن سالهاست که ماهی تازه ندارد.

بنابر این برای غذا رساندن به جمعیت ژاپن،

قایق های ماهی گیری بزرگتر شدند و
 
مسافت های دورتری را پیمودند.
 
ماهیگیران هر چه مسافت

طولانی تری را طی می کردند به
 
همان میزان آوردن ماهی تازه
 
بیشتر طول می کشید.

اگر بازگشت بیش از چند روز طول
 
می کشید ماهی ها دیگر تازه نبودند
 
و ژاپنی ها مزه این

ماهی را دوست نداشتند.
 
ادامه مطلب را بخوانید......
 

 



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، اجتماعی، ،


27 / 1 / 1392
ن : ما دو نفر

خدایا چرا من ؟ ...

آرتور اش


قهرمان افسانه ای تنیس


هنگامی که تحت عمل جراحی قلب قرار گرفت، با تزریق خون آلوده،

به بیماری ایدز مبتلا شد.


طرفداران آرتور از سر تا سر جهان نامه هایی محبت آمیز برایش

فرستادند.

یکی از دوستداران وی در نامه خویش نوشته بود:
"چرا

خدا تو را برای ابتلا به چنین بیماری خطرناکی انتخاب کرده؟"


آرتور اش، در پاسخ این نامه چنین نوشت:

در سر تا سر دنیا

بیش از پنجاه میلیون کودک به انجام بازی تنیس علاقه مند شده
 
و شروع به آموزش می کنند.

حدود پنج میلیون از آن ها بازی را به خوبی فرا می گیرند.

از آن میان قریب پانصد هزار نفر تنیس حرفه ای را می آموزند

و شاید پنجاه هزار نفر در مسابقات شرکت می کنند

پنج هزار نفر به مسابقات تخصصی تر راه می یابند.

پنجاه نفر اجازه شرکت در مسابقات بین المللی
ویمبلدون را می یابند.

چهار نفر به مسابقات نیمه نهایی راه می یابند.

و دو نفر به مسابقات نهایی.
 
 


:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، اجتماعی، ،


21 / 12 / 1391
ن : ما دو نفر

پرواز شاهین

پادشاهی که دو شاهین کوچک به عنوان هدیه دریافت کره بود. آنها را به مربی پرندگان دربار سپرد تا برای استفاده در مراسم شکار تربیت کند.
یک ماه بعد، مربی نزد پادشاه آمد و گفت که یکی از شاهین‌ها تربیت شده و آماده شکار است اما نمی‌داند چه اتفاقی برای آن یکی افتاده و از همان روز اول که آن را روی شاخه‌ای قرار داده تکان نخورده است.

این موضوع کنجکاوی پادشاه را برانگیخت و دستور داد تا پزشکان و مشاوران دربار، کاری کنند که شاهین پرواز کند. اما هیچکدام نتوانستند.

روز بعد پادشاه دستور داد تا به همه مردم اعلام کنند که هر کس بتواند شاهین را به پرواز درآورد پاداش خوبی از پادشاه دریافت خواهد کرد.

صبح روز بعد پادشاه دید که شاهین دوم نیز با چالاکی تمام در باغ در حال پرواز است.

پادشاه دستور داد تا معجزه‌گر شاهین را نزد او بیاورند.

درباریان کشاورزی متواضع را نزد شاه آوردند و گفتند اوست که شاهین را به پرواز درآورد.

پادشاه پرسید: «تو شاهین را به پرواز درآوردی؟ چگونه این کار را کردی؟ شاید جادوگر هستی؟

کشاورز گفت: سرورم، کار ساده‌ای بود، من فقط شاخه‌ای راکه شاهین روی آن نشسته بود بریدم. شاهین فهمید که بال دارد و شروع به پرواز کرد.

…………………………………………………..

گاهی لازم است برای بالا رفتن، شاخه‌های زیر پایمان را ببریم.
 
چقدر به شاخه‌های زیر پایتان وابسته هستید؟
 
آیا توانایی‌ها و استعدادهایتان را می‌شناسید؟

 آیا ریسک می‌کنید؟



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، اجتماعی، ،


21 / 12 / 1391
ن : ما دو نفر

نيازمنديها


"به یک اتفاق خوب جهت افتادن

 

نیازمندیم!"



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، طنز، اجتماعی، ،


1 / 12 / 1391
ن : ما دو نفر

سخنان عمقي ( روش فكر كن)

آدمیزاد بی غذا دو ماه دوام می آورد


بی آب ، دو هفته


بی هوا ، چند دقیقه


بی”وجـــدان”، خـیلی . . .


متاسفانه خیلی !

.

.

مـــــــا،


نســـــلی هستیم کــــه،


بهـــــــترین حــــــــرفهــــــای زندگــــــیمان را نگفتیـــــم…


تایــــــپ کردیـــــــــم
.
.

ای کاش آدما می فهمیدن که خوشبخت شدنشون


در گرو بدبخت شدن آدمای دیگه نیست !
.
.

خاص بودن توی مغز اتفاق میفته ، نه توی عکس !
.
.

نیازی نیست اطرافمون پر از آدم باشه …


همون چند نفری که اطرافمون هستند ، آدم باشند کافیه !
.
.

کاش کسی یاد معلم ها می داد :


اول مهر شغل پدر‌ها را نپرسند ؛


وقتی هنوز احترام به همه‌ی شغل ها را و افتخار به

 

همه‌ی پدر‌ها را یاد دانش آموزانشان نداده‌اند !


حالا قصه ی چشمان یتیمی که نم می‌خورد ، بماند …
.
.

سکوت من هیچ گاه نشانه ی رضایتم نبود !


من اگر راضی باشم ، با شادی می خندم !
.
.

مردم اینجا چقدر مهربانند ، دیدند کفش ندارم ، برایم پاپوش درست کردند



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، ادبیات، اجتماعی، ،


1 / 12 / 1391
ن : ما دو نفر

بادکنک سیاه

در یک شهربازی پسرکی سیاهپوست به

 

مرد بادکنک فروشی نگاه می کرد که از قرار معلوم

فروشنده مهربانی بود.

بادکنک فروش برای جلب توجه یک بادکنک قرمز را رها کرد

تا در آسمان اوج بگیرد و بدینوسیله جمعیتی

از مشتریان جوان را جذب خود کرد .

سپس بادکنک آبی و همینطور یک بادکنک زرد

و بعد ازآن یک بادکنک سفید را رها کرد.

بادکنک ها سبکبال به آسمان رفتند و اوج گرفتند و ناپدید شدند.

 

پسرکی سیاهپوست هنوز به تماشا ایستاده بود

و به یک بادکنک سیاه خیره شده بود.

تا این که پس از لحظاتی به بادکنک فروش نزدیک شد

و با تردید پرسید : ببخشید آقا! اگر بادکنک سیاه را هم

رها می کردید آیا بالا می رفت ؟

مرد بادکنک فروش لبخندی به روی پسرک زد

و با دندان نخی را که بادکنک سیاه را نگه داشته بود برید

و بادکنک به طرف بالا اوج گرفت وپس از لحظاتی گفت :

" پسرم آن چیزی که سبب اوج گرفتن بادکنک می شود رنگ

آن نیست بلکه چیزی است که در درون خود بادکنک قرار دارد"

دوست من ... چیزی که باعث رشد آدمها میشه رنگ و ظواهر نیست ...

 

رنگ ها ... تفاوت ها ... مهم نیستند ...

مهم درون آدمه، چیزی که در درون آدم ها است

تعیین کننده مرتبه و جایگاهشونه و هرچقدر

ذهنیات ارزشمندتر باشه ، جایگاه والاتر

و شایسته تری نصیب آدم ها میشه.

 



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، اجتماعی، ،


1 / 12 / 1391
ن : ما دو نفر

نظر ریاضیدانان درمورد زنان و مردان

 

 

روزی از دانشمندی ریاضیدان  نظرش را درباره زن و مرد  پرسیدند.
جواب داد:  
   
اگر

     
زن یا مرد دارای ( اخلاق) باشند پس مساوی هستند با عدد یک =1
    
اگر دارای (زیبایی) هم باشند پس یک صفر جلوی عدد یک میگذاریم =10
   
اگر (پول) هم داشته باشند دوتا صفر جلوی عدد یک میگذاریم =100
   
اگر دارای (اصل و نصب) هم باشند پس سه تا صفر

 

    جلوی عدد یک میگذاریم =1000
ولی اگر زمانی عدد یک رفت (اخلاق) چیزی به جز صفر باقی نمی ماند

 

 

 

و صفر هم به تنهایی هیچ نیست ، پس آن انسان هیچ ارزشی نخواهد داشت.

 

 



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، اجتماعی، ،


14 / 11 / 1391
ن : ما دو نفر

جاده اي به نام موفقيت


جاده ي موفقيت سر راست نيست

پيچي وجود دارد به نام شكست

دور برگرداني به نام سردر گمي

سرعت گير هايي بنام دوستان

چراغ قرمز هايي بنام دشمنان

چراغ احتياط هايي بنام خانواده

تاير هاي پنچري خواهيد داشت به نام شغل

اما اگر يدكي بنام عزم داشته باشيد

موتوري به نام استقامت

و راننده اي بنام خدا

به جايي خواهيد رسيد كه موفقيت نام دارد




:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، اجتماعی، ،


14 / 11 / 1391
ن : ما دو نفر

بادكنك


اگه یه روز فرزندی داشتي بیشتر از هر اسباب‌بازی دیگه‌ای براش بادکنک بخر.
 
بازی با بادکنک خیلی چیزا رو به بچه یاد می‌ده.
 
بهش یاد میده که باید بزرگ باشه اما سبک، تا بتونه بالاتر بره
 
 بهش یاد میده که چیزای دوست داشتنی می‌تونن توی یه لحظه، حتی بدون هیچ دلیلی و بدون هیچ مقصری از بین برن، پس نباید زیاد بهشون وابسته بشه.
 
 

 و مهمتر از همه:

 بهش یاد میده که وقتی چیزی رو دوست داره نباید اونقدر بهش نزدیک بشه و بهش فشار بیاره که راه نفس کشیدنش رو ببنده، چون ممکنه برای همیشه از دستش بده

 




:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، ،


14 / 11 / 1391
ن : ما دو نفر

سی ثانیه پای صحبت برایان دایسون

فرض کنید زندگی همچون یک بازی است. قاعده این بازی چنین است که بایستی پنج توپ را در آن واحد در هوا نگهدارید و مانع افتادنشان بر زمین شوید. جنس یکی از آن توپها از لاستیک بوده و باقی آنها شیشه ای هستند. پر واضح است که در صورت افتادن توپ پلاستیکی بر روی زمین، دوباره نوسان کرده و بالا خواهد آمد، اما آن چهار توپ دیگر به محض برخورد ، کاملا شکسته و خرد میشوند. او در ادامه میگوید : آن چهار توپ شیشه ای عبارتند از خانواده، سلامتی، دوستان و روح خودتان و توپ لاستیکی همان کارتان است.كار را بر هیچ یك از عوامل فوق ترجیح ندهید، چون همیشه كاری برای كاسبی وجود دارد ولی دوستی كه از دست رفت دیگر بر نمیگردد، خانواده ای كه از هم پاشید دیگر جمع نمیشود،‌ سلامتی از دست رفته باز نمیگردد و روح آزرده دیگر آرامشی ندارد



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، ،


2 / 11 / 1391
ن : ما دو نفر

تكيه گاه




:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، اجتماعی، ،


18 / 9 / 1391
ن : ما دو نفر

عمر کافی!؟

براي زيبا زندگي نكردن كوتاهي عمر را بهانه نكنيم
عمر كوتاه نيست .....
ما كوتاهي مي كنيم ......


:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، ،


18 / 9 / 1391
ن : ما دو نفر

ویکتور هوگو

از ميان دو واژه ي انسان و انسانيت
اولي ميان كوچه ها و دومي در لابلاي كتابها سرگردان است  .....



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، ادبیات، ،


18 / 9 / 1391
ن : ما دو نفر

کامل ترین لحظات

کامل ترین لحظات  

او بی عیب نیست، شما هم همینطور و هر دوی شما هیچگاه کامل

نخواهید بود اما اگر او می تواند حداقل یک بار شما را بخنداند،

 باعث شود دو بار به او فکر کنید، و اگر پذیرفت که یک انسان است

 و اشتباه می کند، با او بمانید و از جان برایش مایه بگذارید.

او در وصف شما شعر نخواهد سرود، هر لحظه به شما فکر نخواهد کرد،

اما بخشی از وجودش را به شما خواهد داد که می داند می توانید

 آن را بشکنید. به او آزار نرسانید، تغییرش ندهید و

بیش از توانش از وی انتظار نداشته باشید.

موشکافی نکنید، وقتی خوشحالتان می کند لبخند بزنید.

وقتی عصبانیتان می کند آرامش خود را حفظ کنید.

وقتی نیست دلتنگش شوید. عاشقش باشید. چون آدم کامل وجود ندارد

 اما همیشه یک نفر هست که با او کامل ترین لحظات را تجربه می کنید.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، ادبیات، ،


18 / 9 / 1391
ن : ما دو نفر

وین دایر

عشقم نثار کسی است که با دستپاچگی در جاده‌ها از من سبقت می‌گیرد.

به کسی که در گوشهٔ خیابان به حالت احتیاج افتاده‌است، کمی پول بیشتری می‌دهم.

بین جر و بحثهای مردم در یک سوپر مارکت می‌روم و سعی می‌کنم به آن محیط عشق ببرم.

در غالب هزاران راه، هر روز، عبادت معنویم بخشیدن عشق است

و نه اینکه یک مسیحی، کلیمی، بودایی یا مسلمان باشم بلکه سعی می‌کنم شبیه به مسیح، شبیه به بودا، شبیه به موسی، و یا شبیه به محمد باشم.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، ،


16 / 9 / 1391
ن : ما دو نفر

مومن


من روزه نمیگیرم ولی هر روز از آن دخترک فال فروش

فالی را میخرم که هیچوقت نمیخوانم ...


خدای من؛ نگاه مهربان دوستی است که در غمها تنهایم نمیگذارد ...


مسجد من خانه مادربزرگ پیر و تنهایم است که

با دیدن من کلی دلش شاد میشود ..

 

خدای من دوست انسانهاست نه پادشاه آنها





:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، اجتماعی، ،


13 / 9 / 1391
ن : ما دو نفر

كاملا صحيح

 

 

 

فرستنده : لعيا درخشاني فر



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، ادبیات، اجتماعی، علمی ، ،


5 / 9 / 1391
ن : ما دو نفر

كمي بيشتر بيانديش

لازم نیست برای طولانی زیستن،

    به روزهای زندگی ات اضافه کنی،   

     تلاشت این باشد که

    "زندگی" را به روزهایت اضافه کنی ....

.

.

.

زندگی مانند بازی شطرنج است، قبل از حرکت کاملاً فکر کنید ...

(چارلز باکتون)

.

.

.

در زندگی خانوادگی، شوم ترین کلمات این دو هستند:

" مال من "  ، " مال تو "




:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، اجتماعی، ،


3 / 9 / 1391
ن : ما دو نفر

معلم و دانش‌آموز

در روز اول سال تحصیلى، خانم تامپسون معلّم کلاس پنجم دبستان وارد

کلاس شد و پس از صحبت هاى اولیه، مطابق معمول به دانش آموزان گفت

که همه آن ها را به یک اندازه دوست دارد و فرقى بین آنها قائل نیست.

البته او دروغ می گفت و چنین چیزى امکان نداشت.


.... در ادامه مطلب              داستان كوتاه قشنگيه ، حتما بخونيد



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، اجتماعی، ،


2 / 9 / 1391
ن : ما دو نفر

سخنان گرانبها از بزرگان

 

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، ادبیات، اجتماعی، ،


23 / 8 / 1391
ن : ما دو نفر

بیشتر آرام و بی صدا باشید

 

رودخانه ها آب خود را مصرف نمی کنند

 

درختان میوه خود را نمی خورند

 

خورشید گرمای خود را استفاده نمی کند 

گل ، عطرش را برای خود گسترش نمی دهد

 

نتیجه :

 

زندگی برای دیگران ، قانون طبیعت است . . .

 

.

 

.

 

.


 

 

 
.
.
 
سطر ها بسیار موثر هستند
 
 
چون به شما میفهمانند که :
 
 
۱٫ نظم و ترتیب همیشه در اولویت است
 
 
۲٫ سکوت معنی دار بهتر از کلمات بی معنی است . . .
 
 
.
 
.
 
 
در مسابقه بین شیر و گوزن ، بسیاری از گوزن ها برنده
 
میشوند
 
 
 
چون شیر برای غذا میدود و آهو برای زندگی
 
پس
 
 
” هدف مهم تر از نیاز است “
 
.
 
.
 
یک جمله فوق العاده ، که در هر ایستگاه اتوبوس ژاپنی
 
 
نوشته شده است
 
 
اتوبوس متوقف خواهد شد ، اما شما پیاده روی به سمت هدف
 
را ادامه دهید . .
.
.
.
 
 
من نمی‌گویم که ١٠٠٠ شکست خورده‌ام.
 
 
من می‌گویم فهمیده‌ام ١٠٠٠ راه وجود دارد که می‌تواند باعث
 
شکست شود . .
 
 
(توماس ادیسون)
 
.

.

 
از گوش دادن به سخنان دشمنانتان غافل نباشید
 
 
آنها اشتباهات شما را به خوبی بیان میکنند !
 
 
(شکسپیر)
 
.

.

 
اگر شما برای انجام کاری که باید انجام بدهید ، راهی پیدا کردید
 
 
آن را انجام خواهید داد
 
 
در غیر این صورت ، یک بهانه برای انجام ندادن پیدا کردید . . .
 
.

.

 
طوطی صحبت میکند ، اما اسیر قفس است
 
 
اما عقاب سکوت میکند و دارای اراده پرواز . . .
 
.

.

 
ما در زندگی آسایش را با کسانی داریم که با ما موافق هستند
 
 
اما
 
 
زمانی رشد میکنیم با کسانی که با ما اختلاف نظر دارند . . .
 
.

 

.

 
اگر شما یک سیب بد طعم را خورده باشید
 
 
میتوانید طعم یک سیب خوب را درک کنید
 
 
پس ، از تلخی های زندگی درس بگیرید تا بتوانید آن را
 
درک کنید
 
.

.

 
اگر رنجی نمی بردیم
 
 
هرگزمهربان بودن را نمی آموختیم . . .
 
 
.

.

 
چنان زندگی کن که کسانی که تو را می شناسند، اما خدا را نمی شناسند
 
 
بواسطه آشنایی با تو، با خدا آشنا شوند . . .
 
.

.

 
به کسانی که به شما حسودی میکنند احترام بگذارید !

زیرا اینها کسانی هستند که از صمیم قلب معتقدند شما بهتر از آنانید .

 




:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، اجتماعی، ،


13 / 8 / 1391
ن : ما دو نفر

فرق ديوانه و احمق


 

 

خودرو مردی در هنگام رانندگی، درست جلوی حیاط
 
یک تیمارستان پنچر شد و مجبورشد همانجا به تعویض
 
لاستیک بپردازد.

 

هنگامی که سرگرم این کار بود، ماشین دیگری .... ادامه مطلب




:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، اجتماعی، ،


9 / 8 / 1391
ن : ما دو نفر

ساده زندگی کن


صبح که از خواب بیدار شد رو سرش فقط سه تار مو مونده بود

با خودش گفت:


"هییم! مثل اینکه امروز موهامو ببافم بهتره! "و موهاشو بافت

 

و روز خوبی داشت!


فردای اون روز که بیدار
شد دو تار مو رو سرش مونده بود

 

"هیییم! امروز فرق وسط باز میکنم"

 

این کار رو کرد و روز خیلی خوبی داشت ...


پس فردای اون روز تنها یک تار مو رو سرش بود

 

"اوکی امروز دم اسبی میبندم"


همین کار رو کرد و خیلی بهش میومد !


روز بعد که بیدار شد هیچ مویی رو سرش نبود!!!

 

فریاد زد ایول!!!! امروز


درد سر مو درست کردن ندارم!



همه چیز به نگاه تو بر میگرده !

 

هر کسی داره با زندگیش میجنگه


ساده زندگی کن



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، طنز، اجتماعی، ،


16 / 7 / 1391
ن : ما دو نفر

روح از دیدگاه افلاطون

این مطلب از نظر من عااااالی بود, بهتون پیشنهاد میکنم تا حرف آخرش رو هم بخونید!

افلاطون گفته "روح" دایره است
و من دایره های روحم را کشف کردم!
پنح دایره دور روحم کشیدم، و خودم را در مرکز این دایره ها قرار دادم

در دایره اول...

           برو به ادامه مطلب...



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، ،


11 / 7 / 1391
ن : ما دو نفر

جملات پر معنا



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، اجتماعی، ،


10 / 7 / 1391
ن : ما دو نفر

ادیسون و آزمایشگاهش


اديسون در سنين پيري پس از كشف لامپ، يكي از ثروتمندان آمريكا به شمار مي رفت و
درآمد سرشارش را تمام و كمال در آزمايشگاه مجهزش كه ساختمان بزرگي بود هزينه مي
كرد...

اين آزمايشگاه، بزرگترين عشق پيرمرد بود . هر روز اختراعي جديد در آن شكل مي گرفت
تا آماده بهينه سازي و ورود به بازار شود.

در همين روزها بود كه نيمه هاي شب از اداره آتش نشاني به پسر اديسون اطلاع دادند،
آزمايشگاه پدرش در آتش مي سوزد و حقيقتا

كاري از دست كسي بر نمي آيد و تمام تلاش ماموان فقط برا ی جلوگيري از گسترش آتش به
ساير ساختمانها است!

آنها تقاضا داشتند كه موضوع به نحو قابل قبولي به اطلاع پيرمرد رسانده شود...

پسر با خود انديشيد كه احتمالا
پيرمرد با شنيدن اين خبر سكته مي كند و لذا از بيدار كردن او منصرف شد و خودش را به
محل حادثه رساند و با کمال تعجب ديد كه پيرمرد در مقابل ساختمان آ زمايشگاه روي يك
صندلي نشسته است و سوختن حاصل تمام عمرش را نظاره مي كند!!!

پسر تصميم گرفت جلو نرود و پدر را
آزار ندهد. او مي انديشيد كه پدر در بدترين شرايط عمرش بسر مي برد.

ناگهان پدر سرش را برگرداند و پسر را
ديد و با صداي بلند و سر شار از شادي گفت: پسر تو اينجايي؟

مي بيني چقدر زيباست؟!! رنگ آميزي شعله ها را مي بيني؟!! حيرت آور است!!!

من فكر مي كنم كه آن شعله هاي بنفش به علت سوختن گوگرد در كنار فسفر به وجود آمده
است ! واي! خداي من، خيلي زيباست ! كاش مادرت هم اينجا بود و اين منظره زيبا را مي
ديد . كمتر كسي در طول عمرش امكان ديدن چنين منظره زيبايي را خواهد داشت! نظر تو
چيست پسرم؟!!

پسر حيران و گيج جواب داد : پدر تمام زندگيت در آتش مي سوزد و تو از زيبايي رنگ
شعله ها صحبت مي كني؟!!!!!!

چطور ميتواني؟! من تمام بدنم مي لرزد و تو خونسرد نشسته اي؟!

پدر گفت : پسرم از دست من و تو كه
كاري بر نمي آيد . مامورين هم كه تمام تلاششان را مي كنند. در اين لحظه بهترين كار
لذت بردن از منظره ايست كه ديگر تكرار نخواهد شد...!

در مورد آزمايشگاه و باز سازي يا نو سازي آن فردا فكر مي كنيم ! الآن موقع اين كار
نيست! به شعله هاي زيبا نگاه كن كه ديگر چنين امكاني را نخواهي داشت!!!

توماس آلوا اديسون سال بعد مجددا در
آزمايشگاه جديدش مشغول كار بود و همان سال يكي از بزرگترين اختراع بشريت يعني ضبط
صدا را تقديم جهانيان نمود . آري او گرامافون را درست يك سال پس از آن واقعه اختراع
کرد...

مشكلات امروز ما نبايد باعث شوند كه،
دست از تلاش براي موفقيت فردايمان برداريم



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، اجتماعی، ،


23 / 6 / 1391
ن : ما دو نفر

شمس و مولانا

می گویند:روزی مولانا ،شمس تبریزی را به خانه اش دعوت کرد. شمس به خانه ی جلال الدین رومی رفت و پس از این که وسائل پذیرایی میزبانش را مشاهده کرد از او پرسید: آیا برای من شراب فراهم نموده ای؟
مولانا حیرت زده پرسید: مگر تو شراب خوارهستی؟!
شمس پاسخ داد: بلی.
مولانا: ولی من از این موضوع اطلاع نداشتم!!
ـ حال که فهمیدی برای من شراب مهیا کن. .........  در ادامه مطلب



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، ادبیات، اجتماعی، ،


22 / 6 / 1391
ن : ما دو نفر

سلام زلزله

سلام زلزله
 
دیروز که آمدی من و لیلا و حمید روزه کله گنجشکی بودیم


فرصت افطار را هم ندادی

عجله ات برای چه بود ؟
...
 
همه سنگ ها و کلوخ هایی که پدر بنام سقف
 
بر سرمان انباشته بود

پیکرهای کوچک مان را در هم پیچید

ما رفتیم ولی روح کوچکم دید که خیلی ها آمدند

آنها که هیچ گاه در روستایمان ندیده بودمشان

لودر هم آوردند ، با کلی کمپوت شیرین و بسته های غذا
 
میدانی لودر همان ماشینی ست که
 
در شهر ها برای ساخت خانه از آن استفاده می کنند
 
 
ودر روستا ها برای برداشتن آوار از سر مردم


قرار است وام هم بدهند ،
 
دستور داده اند خیلی خیلی خیلی سریع
 
 
همان وامی که پدر هرگز نتوانست ،
 
برای گرفتن نصف آن نیزضامن پیدا کند
 
 
تا خانه بهتری برایمان بسازد
 
و مجبور نشود هی با گل و سنگ سقف را بپوشاند
 
 
وای پدر ، چقدر سنگین کرده بودی این آوار را
 
 
می دانی زلزله
 
 
با آمدن تو ، روستای ما را شناختند
 
 
می گویند کمک به زلزله زدگان ثواب دارد ،
 
 
درست ولی مگر کمک به روستاییان
 
 
برای زندگی بهتر ثواب ندارد؟
 

 

 
 
چرا برخی آدم ها برای بیدار شدن و لرزیدن قلب شان
 
 

 

به شش ریشتر لرزه احتیاج دارند ؟

می دانی زلزله به چه فکر می کنم
 
 
به روستای بعدی ، ثواب بعدی ، لودر بعدی
 
و درمانگاه بعدی
و به زنده های لودر و کمپوت ندیده
 
 
به پدرهایی که با تنگدستی ،
 
 
آوارهای بعدی را تکه ، تکه ، تکه
 
بر سقف خراب خود می چینند
 
 
تا روزی مریم و لیلا و حمیدشان را از زیر آن بردارند

می دانی زلزله
 

ما که رفتیم ولی خدا کند روزی بنویسند
 
 

ز مثل زندگی

 




:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، اجتماعی، ،


16 / 6 / 1391
ن : ما دو نفر

هرکسی مشکلات و نگرانی های خودش رو داره

 

وقتی از آپارتمان خونمون پریدم پایین

 

 

زوج خوشبخت طبقه ۱۰ رو دیدم که باهم زد و خورد می کردن...

 

برو به ادامه مطلب..



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، ،


3 / 6 / 1391
ن : ما دو نفر

گذشته


پیرمردی برای جمعی سخن میراند. لطیفه ای برای حضار تعریف کرد همه دیوانه وار خندیدند.
بعد از لحظه ای او دوباره همان لطیفه را گفت و تعداد کمتری از حضار خندیدند.
او مجدد لطیفه را تکرار کرد تا اینکه دیگر کسی در جمعیت به آن لطیفه نخندید!
او لبخندی زد و گفت: وقتی که نمیتوانید بارها و بارها به لطیفه ای یکسان بخندید، پس چرا بارها و بارها به گریه و افسوس خوردن در مورد مسئله ای مشابه ادامه میدهید؟!
گذشته را فراموش کنید و به جلو نگاه کنید

 

هم اکنون که در حال نفس کشیدن هستید
شخص دیگری نفس های آخرش را میکشد
پس دست از گله و شکایت بردارید و با داشته هایتان زندگی کنید . . .



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، ،


31 / 5 / 1391
ن : ما دو نفر

شهرت ظرفیت میخواهد

يكى از بهترين دروازه بانان فوتبال جهان دروازه بان تيم ملى اسپانيا كه در رئال مادريد صاحب ركوردهاى عجيب و غريبى شده، هفته قبل كارى كرد كه قلب همه انسان هاى عاطفى را لرزاند.

.............. در ادامه مطلب



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، اجتماعی، ،


26 / 5 / 1391
ن : ما دو نفر

بزرگان چنین گفته اند...


اگر یکـــ سال ثمر از کاری را خواستی گندم بکار، اگر دو سال خواستی درخت بکار
اما اگر صد سال ثمر خواستی به مردم یاد بده
" كـنـفـوسیـوس -- Confucius "

 

سخن بزرگان,جملات آموزنده,سخنان قصار


هـر حـقـیـقــتی از سـه مـرحـلـه می گـذرد:
ابـتـدا، بـه مـسـخره گـرفـتـه مـیـشود
بـعـد بـه شـدتـــــ بـا آن مـخالـفـتـــــ مـیـشـود
و در آخـر، بـه عـنـوان امـری بـدـیهـی پـذـیـرفـتـه میـشـود.
" آرتورشوپنهاور "

سخن بزرگان,جملات آموزنده,سخنان قصار

 

در ادامه مطلب بقيه را بخوانيد. واقعا زيباست.....



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، ادبیات، اجتماعی، ،


26 / 5 / 1391
ن : ما دو نفر

15 درس زندگی که در هیچ مدرسه ای یاد نمی دهند!

همگی ما همزمان با تحصیل در مدارس ، درسهایی از زندگی نیز می آموزیم که هردوی آنها مهم است .مشکل اصلی این است که زندگی قبل از ما هم جریان داشته و ما را هم مانند دیگران در مسیرش با خود می برد و این در حالی است که ما تازه در ابتدای یادگیری و کسب معلومات لازم برای زندگی هستیم و تنها امیدواریم که روزی به همه ی جوانب دست پیدا کنیم ، پس بطور منطقی دانش ما همیشه عقب تر از زندگی است.

در ادامه مطلب به درسهایی از زندگی اشاره کرده ایم که براحتی می توانید از آنها بهره بگیرید :



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، اجتماعی، علمی ، ،


26 / 5 / 1391
ن : ما دو نفر

قیمت یک ساعت کار

مردی دیروقت، خسته و عصبانی از سر کار به خانه بازگشت. دم در، پسر پنج ساله اش را دید که در انتظار او بود.

- بابا! یک سوال از شما بپرسم؟

- بله حتماً. چه سوال؟

- بابا شما برای هر ساعت کار چقدر پول می‌گیرید؟

مرد با عصبانیت پاسخ داد : این به تو ربطی نداره. چرا چنین سوالی می‌پرسی؟

- فقط می خواهم بدانم. بگویید برای هر ساعت کار چقدر پول می‌گیرید؟

- اگر باید بدانی می گویم. ۲۰ دلار.

- پسر کوچک در حالی که سرش پایین بود، آه کشید. بعد به مرد نگاه کرد و گفت: می‌شود لطفا ۱۰ دلار به من قرض بدهید؟

مرد بیشتر عصبانی شد و گفت :‌ اگر دلیلت برای پرسیدن این سوال فقط این بود که پولی برای خرید اسباب بازی از من بگیری، سریع به اتاقت برو و فکر کن که چرا اینقدر خودخواه هستی. من هر روز کار می کنم و برای چنین رفتارهای کودکانه ای وقت ندارم.

پسر کوچک آرام به اتاقش رفت و در را بست.

مرد نشست و باز هم عصبانی تر شد.

بعد از حدود یک ساعت مرد آرامتر شد و فکر کرد که شاید با پسر کوچکش خیلی خشن رفتار کرده است.

شاید واقعا او به ۱۰ دلار برای خرید چیزی نیاز داشته است.

بخصوص اینکه خیلی کم پیش می آمد پسرک از پدرش پول درخواست کند.

مرد به سمت اتاق پسر رفت و در را باز کرد.

- خواب هستی پسرم؟

- نه پدر بیدارم.

- من فکر کردم پاید با تو خشن رفتار کرده ام. امروز کارم سخت و طولانی بود و ناراحتی هایم را سر تو خالی کردم. بیا این هم ۱۰ دلاری که خواسته بودی.

پسر کوچولو نشست خندید و فریاد زد : متشکرم بابا

بعد دستش را زیر بالشش برد و از آن زیر چند اسکناس مچاله بیرون آورد.

مرد وقتی دید پسر کوچولو خودش هم پول داشته دوباره عصبانی شد و گفت :‌ با اینکه خودت پول داشتی چرا دوباره تقاضای پول کردی ؟

بعد به پدرش گفت : برای اینکه پولم کافی نبود، ولی الان هست. حالا من ۲۰ دلار دارم. آیا می‌توانم یک ساعت از کار شما را بخرم تا فردا زودتر به خانه بیایید؟ چون دوست دارم با شما شام بخورم…



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، اجتماعی، ،


26 / 5 / 1391
ن : ما دو نفر

علف هرز چه گياهيه ؟

 ميدوني علف هرز چه نوع گياهيه ؟

.

.

.

.

.

چي ؟ گياهيه كه هيچ خاصيتي نداره ؟

.

.

.

.

.

. به نظر من علف هرز گياهيه كه هنوز فوايد آن كشف نشده !


يعني ديگه ته مثبت انديشيه ها !!!!



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، ،


18 / 5 / 1391
ن : ما دو نفر

عجب خلاقيتي

 

پدر در حال رد شدن از کنار اتاق خواب پسرش بود، با تعجب دید که تخت خواب کاملاً مرتب و همه چیز جمع و جور شده. یک پاکت هم به روی بالش گذاشته شده و روش نوشته بود «پدر».

 

پدر با بدترین پیش داوری های ذهنی پاکت رو باز کرد و با دستان لرزان نامه رو خوند :

پدر عزیزم،

با اندوه و افسوس فراوان برایت می نویسم. من مجبور بودم با دوست‏‏ دختر جدیدم فرار کنم، چون می خواستم جلوی یک رویارویی با مادر و تو رو بگیرم.

 

من احساسات واقعی رو با 'کتی' پیدا کردم، او واقعاً معرکه ا

است، اما میدونستم که تو اون رو نخواهی پذیرفت، به خاطر تیزبینی هاش، خالکوبی هاش

: لباسهای تنگ ، موتور سواریش و به خاطر اینکه سنش از من خیلی بیشتره.

 

اما فقط احساسات نیست، پدر. اون حامله است. کتی به من گفت ما می تونیم شاد و خوشبخت بشیم. اون یک کانکس توی جنگل داره و کُلی هیزم برای تمام زمستون.

 

ما یک رؤیای مشترک داریم برای داشتن تعداد زیادی بچه. کتی چشمان من رو به روی حقیقت باز کرد که ويسكي واقعاً به کسی صدمه نمی زنه.

ما اون رو برای خودمون می کاریم، و برای تجارت با کمک آدمای دیگه ای که توی مزرعه هستن برای تمام کوکائینها و اکستازیهایی که می خوایم.

: در ضمن، دعا می کنیم که علم بتونه درمانی برای ایدز پیدا کنه، و کتی بهتر بشه. اون لیاقتش رو داره.

 

نگران نباش پدر، من 15 سالمه، و می دونم چطور از خودم مراقبت کنم. یک روز، مطمئنم که برای دیدارتون بر می گردیم، اونوقت تو می تونی نوه های زیادت رو ببینی.

*با عشق*

*پسرت "جک" *

 

پاورقی : پدر، هیچ کدوم از جریانات بالا واقعی

نیست، من خونه دوستم تامی هستم . فقط می خواستم بهت یادآوری کنم که در دنیا چیزهای بدتری هم هست نسبت به کارنامه مدرسه که روی میزمه. دوسِت دارم! هروقت برای اومدن به خونه امن بود، بهم زنگ بزن



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، طنز، اجتماعی، ،


14 / 5 / 1391
ن : ما دو نفر

مهربانی را..

فارغ از آن
فارغ از اين
فارغ از دين
فارغ از هر كيش و آيين 
مهرباني را بياموز.....
 


:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، ،


11 / 5 / 1391
ن : ما دو نفر

سخنانی چند از ژان ژاک روسو

* انسان آزاد آفریده شده است اما همیشه در زنجیری است که خود بافته است. 

* افراد سست اراده همیشه منتظر معجزه ها و رویدادهای شگفت انگیزند اما افراد قوی ، خود آفریننده معجزه ها و رویدادهای شگفت انگیزند.

* ساده ترین درس زندگی این است ،هرگز کسی را آزار نده.

* برای آنکه بتوانیم کسی رادوست داشته باشیم به زمان و آگاهی نیاز داریم . برای دوست داشتن ابتدا باید داوری کرد و برای برتری دادن ،باید نخست سنجید.

* به طور کلی اشخاصی که زیاد میدانند ، کم حرف میزنند و کسانی که کم میدانند ، پرحرف هستند

* فحش دلیل کسانی است که حق ندارند.

* بزرگترین تفاوت انسان و حیوان ،فهم و اندیشه نیست ،بلکه اراده و اختیار اوست.

* مردم بدون عشق کورانی هستند که به هیچ وجه به منزل نخواهند رسید.

* امید و آرزو آخرین چیزی است که دست از گریبان بشر برمی دارد.

* احساس دل ، بالاتر از منطق است.

* بیش از سخن گفتن گفتارت را بسنج ، چنان که بیش از کاشتن تخم شخم میزنی.

* اندیشه های صرفاً ذهنی و کلی ،منشا بزرگترین خطاهای بشرند.

* ایمان داشتن به توانایی های خویش ، نیمی از موفقیت و کامیابی است .

* بهترین وسیله برای جلب محبت دیگران ، نیکی کردن به آنهاست.

* در مقابل همه چیز میتوان مقاومت کرد جز نیکی و خوبی.

 



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، ،


28 / 4 / 1386
ن : ما دو نفر

از زندگی چی فهمیدید؟

سلام بچه ها تو این پست در قسمت نظرات دوست دارم بگید که

"از زندگی چی فهمیدید. " خواهش میکنم تو یه جمله خلاصه کنید حرفتون رو.

این پست به صورت ثابت در صفحه اصلی خواهد بود.

اگه دوست داشتید اسمتون و سنتونم پایانش بگید.

مثل:

فهميدم روي هيچ عقيده اي تعصب نداشته باشم چرا كه چند سال بعد ممكنه برام مسخره و خنده دار بشه و هيچ عقيده اي رو مسخره نكنم چرا كه شايد سال ها بعد آرمان زندگيم بشه. 30 ساله

فهمــيده ام که هيچ وقت نبايد وقتي دستت تو جيبته روي يخ راه بري . 12 ساله

 
فهمــيده ام براي بدست آوردن چيزي که تا بحال نداشتي بايد بري کاري رو انجام بدي که تا بحال انجامش نداده بودي 36 ساله

فهمــيده ام که وقتي مامان و بابا سر هم ديگه داد مي زنند ، من مي ترسم . 5 ساله

فهمــيده ام که وقتي من خيلي عجله داشته باشم ، نفر جلوي من اصلا عجله ندارد . 20 ساله



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، ادبیات، ،


28 / 4 / 1391
ن : ما دو نفر

جملات پربار و زیبا از بزرگان:

آنکه نمی تواند از خواب خویش برای فراگیری دانش و آگاهی کم کند ارزش برتری و بزرگی ندارد . حکیم ارد بزرگ


لباس قدیمی را بپوشید ولی کتاب نو بخرید. آستین فلپز


کامیابی تنها در این است که بتوانی زندگی را به شیوه خودسپری کنی. کریستوفرمورلی


دوستی با کسی که باورهایت را نمی پذیرد به جایی نخواهد رسید . حکیم ارد بزرگ


گنج هائی که در قلب هستند ، قابل سرقت نیستند. ضرب المثل روسی


هر اقدام بزرگ ابتدا محال به نظر می رسد. توماس کارلایل


اگر زندگی با تو سرناسازگاری دارد تو با او سازش کن. اسپارت


سرایش یک بیت درست از زندگی ، نیاز به سفری ، هفتاد ساله دارد . حکیم ارد بزرگ


یکی از ناشناخته ترین لذتها در زندگی حرف زدن با خویشتن است. فرانسیس رواتر



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، ،


28 / 4 / 1391
ن : ما دو نفر

تخم مرغ زندگی

وقتی تخم مرغ به وسیله یک نیرو از خارج می شکند ،

یک زندگی به پایان می رسد.


وقتی تخم مرغ به وسیله نیروئی از داخل می شکند ،

یک زندگی آغاز می شود.


تغییرات بزرگ همیشه از داخل انسان آغاز می شود.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، ،


27 / 4 / 1391
ن : ما دو نفر

بيل گيتس در رستوران

بعد از خوردن غذا بیل گیتس 5 دلار به عنوان انعام به پیش خدمت دادپیشخدمت ناراحت شد
بیل گیتس متوجه ناراحتی پیشخدمت شد و سوال کرد : چه اتفاقی افتاده؟
پیشخدمت : من متعجب شدم ....
بخاطر اینکه در میز کناری پسر شما 50 دلار به من انعام داد در
درحالی که شما که پدر او هستید و پولدار ترین انسان روی زمین هستید فقط 5دلار انعام می دهید !
گیتس خندید و جواب معنا داری گفت :

او پسر پولدار ترین مرد روی زمینه و من پسر یک نجار ساده ام 



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، ،


27 / 4 / 1391
ن : ما دو نفر

خدايا..

خدایا!

به من زیستنی عطا کن

که در لحظه مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است

حسرت نخورم

و مردنی عطا کن

که بر بیهودگیش سوگوار نباشم

برای اینکه هرکس آنچنان می میرد

که زندگی کرده است.

دکتر علی شریعتی 



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، ،


صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان سیب سبز زندگی و آدرس sibezendegi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در وبلاگ ما قرار میگیرد.