18 / 9 / 1391
ن : ما دو نفر

عمر کافی!؟

براي زيبا زندگي نكردن كوتاهي عمر را بهانه نكنيم
عمر كوتاه نيست .....
ما كوتاهي مي كنيم ......


:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، ،


18 / 9 / 1391
ن : ما دو نفر

ویکتور هوگو

از ميان دو واژه ي انسان و انسانيت
اولي ميان كوچه ها و دومي در لابلاي كتابها سرگردان است  .....



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، ادبیات، ،


18 / 9 / 1391
ن : ما دو نفر

کامل ترین لحظات

کامل ترین لحظات  

او بی عیب نیست، شما هم همینطور و هر دوی شما هیچگاه کامل

نخواهید بود اما اگر او می تواند حداقل یک بار شما را بخنداند،

 باعث شود دو بار به او فکر کنید، و اگر پذیرفت که یک انسان است

 و اشتباه می کند، با او بمانید و از جان برایش مایه بگذارید.

او در وصف شما شعر نخواهد سرود، هر لحظه به شما فکر نخواهد کرد،

اما بخشی از وجودش را به شما خواهد داد که می داند می توانید

 آن را بشکنید. به او آزار نرسانید، تغییرش ندهید و

بیش از توانش از وی انتظار نداشته باشید.

موشکافی نکنید، وقتی خوشحالتان می کند لبخند بزنید.

وقتی عصبانیتان می کند آرامش خود را حفظ کنید.

وقتی نیست دلتنگش شوید. عاشقش باشید. چون آدم کامل وجود ندارد

 اما همیشه یک نفر هست که با او کامل ترین لحظات را تجربه می کنید.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، ادبیات، ،


18 / 9 / 1391
ن : ما دو نفر

وین دایر

عشقم نثار کسی است که با دستپاچگی در جاده‌ها از من سبقت می‌گیرد.

به کسی که در گوشهٔ خیابان به حالت احتیاج افتاده‌است، کمی پول بیشتری می‌دهم.

بین جر و بحثهای مردم در یک سوپر مارکت می‌روم و سعی می‌کنم به آن محیط عشق ببرم.

در غالب هزاران راه، هر روز، عبادت معنویم بخشیدن عشق است

و نه اینکه یک مسیحی، کلیمی، بودایی یا مسلمان باشم بلکه سعی می‌کنم شبیه به مسیح، شبیه به بودا، شبیه به موسی، و یا شبیه به محمد باشم.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، ،


18 / 9 / 1391
ن : ما دو نفر

حقیقت؟!

نمیدانم من اسیرم یا تو؟؟؟

 



:: موضوعات مرتبط: فلسفه، ،


18 / 9 / 1391
ن : ما دو نفر

برگه ریاضی مجتبی


نا مساوی

 

پرونده اش را زیر بغلش گذاشتند و بیرونش کردند. ناظم با رنگ قرمز و چهره برافروخته فریاد کشید :

 

بهت گفته باشم ، تو هیچی نمی شی ، هیچی!!!

 

مجتبی نگاهی به همکلاسی هایش انداخت ، آب دهانش را قورت داد. خواست چیزی بگوید اما ، سرش را پایین انداخت و رفت.

 

برگه مجتبی ،  دست به دست بین معلم ها می گشت. اشک و خنده دبیران در هم آمیخته بود.

امتحان ریاضی ثلث اول :

 

سئوال : یک مثال برای مجموعه تهی نام ببرید

 

جواب : مجموعه آدم های خوشبخت فامیل ما

 

سئوال : عضو خنثی در جمع کدام است ؟

 

جواب : حاج محمود آقا ، شوهر خاله ریحانه که بود و نبودش در جمع خانواده هیج تاثیری ندارد و گره ای از کار هیچ کس باز نمی کند  

سئوال : خاصیت تعدی در رابطه ها چیست ؟  

جواب : رابطه ای است که موجب پینه دست پدرم, بیماری لاعلاج مادرم و گرسنگی همیشگی ماست!

 

معلم ریاضی اشکش را با گوشه برگه مجتبی پاک کرد و ادامه داد  

سئوال : نامساوی را تعریف کنید  

جواب : نامساوی یعنی ، یعنی ، رابطه ما با آنها ، از مابهتران. اصلا نامساوی که تعریف و تمجید ندارد ، الهی که نباشد 

 سئوال : خاصیت بخش پذیری چیست ؟

جواب : همان خاصیت پول داری است آقا که اگر داشته باشی در بخش بیمارستان پذیرش می شوی و گرنه مثل خاله سارا بعد از جواب کردن بیمارستان تو راه خانه فوت می کنی

 

سئوال : کوتاه ترین فاصله بین دو نقطه چه خطی است ؟  

جواب : خط فقر ، که تولد لیلا ، خواهرم را ، سریعا به مرگش متصل کرد  

 
برگه در این نقطه کمی خیس بود و غیر خوانا ، که شاید اثر قطره اشک مجتبی بود  

معلم ریاضی ،  ادامه نداد برگه را تا کرد ، بوسید و در جیبش گذاشت  

مجتبی دم در حیاط مدرسه رسیده بود ،  

برگشت با صدای لرزانش فریاد زد  

آقا اجازه : گفتید هیچی نمی شیم ؟ هیچی ؟  

بعد عقب عقب رفت ، در حیاط را بوسید

 

و پشت در گم شد



:: موضوعات مرتبط: اجتماعی، ،


16 / 9 / 1391
ن : ما دو نفر

مومن


من روزه نمیگیرم ولی هر روز از آن دخترک فال فروش

فالی را میخرم که هیچوقت نمیخوانم ...


خدای من؛ نگاه مهربان دوستی است که در غمها تنهایم نمیگذارد ...


مسجد من خانه مادربزرگ پیر و تنهایم است که

با دیدن من کلی دلش شاد میشود ..

 

خدای من دوست انسانهاست نه پادشاه آنها





:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، اجتماعی، ،


13 / 9 / 1391
ن : ما دو نفر

كاملا صحيح

 

 

 

فرستنده : لعيا درخشاني فر



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، ادبیات، اجتماعی، علمی ، ،


5 / 9 / 1391
ن : ما دو نفر

ملا نصرالدين

ملانصرالدین به یکی از دوستانش گفت: خبر داری

 

فلانی مرده؟

 

دوستش گفت: نه! علت مرگش چه بود؟

 

ملا گفت: علت زنده بودن آن بیچاره معلوم نبود

 

چه رسد به علت مرگش!



:: موضوعات مرتبط: فلسفه، اجتماعی، ،


5 / 9 / 1391
ن : ما دو نفر

كمي بيشتر بيانديش

لازم نیست برای طولانی زیستن،

    به روزهای زندگی ات اضافه کنی،   

     تلاشت این باشد که

    "زندگی" را به روزهایت اضافه کنی ....

.

.

.

زندگی مانند بازی شطرنج است، قبل از حرکت کاملاً فکر کنید ...

(چارلز باکتون)

.

.

.

در زندگی خانوادگی، شوم ترین کلمات این دو هستند:

" مال من "  ، " مال تو "




:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، اجتماعی، ،


3 / 9 / 1391
ن : ما دو نفر

معلم و دانش‌آموز

در روز اول سال تحصیلى، خانم تامپسون معلّم کلاس پنجم دبستان وارد

کلاس شد و پس از صحبت هاى اولیه، مطابق معمول به دانش آموزان گفت

که همه آن ها را به یک اندازه دوست دارد و فرقى بین آنها قائل نیست.

البته او دروغ می گفت و چنین چیزى امکان نداشت.


.... در ادامه مطلب              داستان كوتاه قشنگيه ، حتما بخونيد



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، اجتماعی، ،


3 / 9 / 1391
ن : ما دو نفر

ارزش یک انسان


سخنران در حالی که یک بیست دلاری را بالای دست برده بود،

از افراد حاضر در سمینار پرسید: چه کسی این ۲۰ دلار

را می‌خواهد؟ دست‌ها همه بالا رفت، او گفت: قصد دارم

این اسکناس را به یکی از شما بدهم؛ اما اول اجازه بدهید

کارم را انجام دهم.

 

.........در ادامه مطلب



:: موضوعات مرتبط: فلسفه، اجتماعی، ،


2 / 9 / 1391
ن : ما دو نفر

سخنان گرانبها از بزرگان

 

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، ادبیات، اجتماعی، ،



تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان سیب سبز زندگی و آدرس sibezendegi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در وبلاگ ما قرار میگیرد.