2 / 11 / 1391
ن : ما دو نفر

تكيه گاه




:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، اجتماعی، ،


1 / 11 / 1391
ن : ما دو نفر

خنده بازار 6

 

.

 

اومدم یه آدم خیلی خوشتیپ رو بغل کنم

خوردم به آینه!

.

.

 


خیلی وقت احساس امریکایی بودن دارم چون هیچ غلطی نمیتونم بکنم

 

.

 

.

 


لامصـــب با این نرخ سکه
دیگه دختر مذهبی هم نمیشه گرفت !!14 تا سکه هم حساب میكنی خيلی زیاده !
باید یکی و پیدا کنیم به 5 تن راضی باشه

 

.

 

.

 

یکی از دوستام گفت : یه دوست دختر خوب دارم در حدِ تیم ملی
منم گفتم : اگه منظورت تیم ملی الآنه،باید بگم که خاک تو سرت با این انتخابت

 

.

 

.

 


همیشه میگن شکست مقدمه پیروزیه نمیدونم پس من کی از دور مقدماتی صعود میکنم

 

.

 

.

 


آیا میدانید این زوج‌های عاشقی که روی ریل قطار و به سمت غروب خورشید قدم می‌زنند،
یا تا حالا قطار سوار نشده اند یا اگه سوار شده اند دستشویی نرفته اند،
یا اگه دستشویی رفته اند به سیستم دفع فاضلاب قطار دقت نکرده اند؟

 

.

 

.

 

رفتم داروخونه یه قرص ضد حساسیت گرفتم.
تو عوارض جانبیش نوشته:
سردرد، سرگیجه، نفخ، حالت تهوع، اختلال در خواب
دو بینی، اختلال در تشخیص، نارسایی کبد، نارسایی کلیه
نارسایی قلب، سکته قلبی، سکته مغزی، مرگ ناگهانی !
فکر کنم اگه سیانور می گرفتم، عوارضش کمتر بود

 

.

 

.

 

میدونید چرا روی خیابان ولی عصر این اسمو رو گذاشتن ؟؟؟
چون صبح و ظهر
هیچ خبری نیست
ولی عصصصصصصصصصر، بیا ببین چه خبره

 

.

.

 

دقت کردین وقتی میرین دکتر

مریض قبل شما ٣ ساعت تو اتاق دکتره

ولی وقتی نوبت شما که میشه دو ثانیه معاینه میشین و میایینبیرون! ؟

.

.

.

فقط کافیه در ماشینت باز باشه ، عالم و آدم میان بغل دستت که بگن در ماشین بازه …

حالا اگه بی بنزین تو خیابون بمونی ، هیشکی آدم حسابت نمیکنه !

.

.

 

هر وقت دره این یخچال لامصــب رو باز میکنیم خالیه ها،

حالا اگه بخوایم یه قابلمه کوچیک

تو یخچال جا بدیم

باس یه ساعت پازل حل کنیم با محتویات ، تا بتونیم جاش بدیم ..!

.

.

ﻏﻀﻨﻔﺮ ﺗﻮ ﺍﻧﻮﺑﻮﺱ ﺗﺎ ﻧﺸﺴﺖ ﯾﻪ ﭼﮏ ﺯﺩ

ﺗﻮ ﮔﻮﺵ ﺑﻐﻞ ﺩﺳﺘﯿﺶ!!!

ﯾﺎﺭﻭ ﮔﻔﺖ ﺩﯾﻮﻧﻪ ﭼﺘﻪ ﭼﺮﺍ ﻣﯿﺰﻧﯽ ؟؟؟

ﻏﻀﻨﻔﺮ:ﺭﺍﻩ ﻃﻮﻻﻧﯿﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﯾﻬﻮ ﺯﺭ ﺯﺭ

ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻧﮑﻨﯽ =))

.

.

آیا میدانید کوتاه‌ترین جنگ در سال ۱۸۹۶ بین زانزیبار و انگلستان که ۳۸ دقیقه طول کشید؟؟؟!!!

فک کنم رفتن لب مرز به هم فحش دادن برگشتن

.

.

اون نونواهایی که نونو میچسبونن به تنور همه رپرن ، شما حرکاتو دقت کن !

.

.

دختره فرم دانشگاه پر کرده:

نام:پریسا ….

نام خانوادگی:جلالی ….

فرزند: سوم!!

این چطوری کنکور قبول شده واسم سواله!؟

.



:: موضوعات مرتبط: طنز، اجتماعی، ،


5 / 10 / 1391
ن : ما دو نفر

زندگي چيست؟.........

 

زندگي با همه وسعت خويش ، محفل ساكت غم خوردن نيست

حاصلش تن به قضا دادن و افسردن نيست

اضطراب وهوس ديدن و ناديدن نيست

زندگي جنبش و جاري شدن است

زندگي کوشش و راهي شدن است

از تماشاگه آغازحيات تا به جايي كه خدا مي داند.



:: موضوعات مرتبط: ادبیات، اجتماعی، ،


5 / 10 / 1391
ن : ما دو نفر

طنز زن و شوهري

مرد: عزیزم از وقتی میری ورزش هیکلت خیلی قشنگ شده! زن: از اولشم هیکلم قشنـــــــــــــــــگ بووووووود! مرد: اون که ۱۰۰% . هیکلت همیشه قشنگ بوده... اصلاً من هیکلت رو روز اول دیدم خیلی خوشم اومد زن : یعنی به خاطر هیکلم، فقط با من ازدواج کردی ؟ خیلی هیــــــــــــــزی! مرد: نه عزیزم، عاشق اخلاقت شدم که باهات دوست شدم... هیکلت واسم مهم نبود! زن: یعنی چی؟! پس این همه ورزش میرم، برای کی میرم برا عمم؟! هیکلم برات مهم نیست؟!! مرد: عزیزم، موقع دوست شدن مهم نبود، الان که هست...! زن: یعنی الان نرم ورزش، برات بی اهمیت میشم؟!! مرد: فدات شم، قربونت بشم، همه چیزت، تمام وجودت، همه خصوصیاتت، برام مهمه! زن : یعنی باید همه خصوصیات خوب رو داشته باشم که دوستم داشته باشی؟ خیلی نامردی چیه پای کسی درمیونه؟؟!! مرد: بابا، جان مادرت بیخیال شو، چه غلطی کردیم تعریفتو کردیماااا؟؟!! زن: دیدی... دیدی... پس از اول درست حدس زدم که یه ریگی تو کفشته که داری ازم تعریف می کنی؟! برو از جلو چشام دور شو... یه چند ساعت نمی خوام قیافتو ببینم...

 

پيشنهاد ميكنم ادامه مطلب را هم ببينيد......



:: موضوعات مرتبط: طنز، ،


5 / 10 / 1391
ن : ما دو نفر

خنده بازار 5

آدمایی که زیاد میخوابن تنبل نیستن


انگیزه ای واسه بیدار بودن ندارن


وگرنه شما بگو فردا ساعت ۵ صبح بریم شمال،

کیه پانشه !

***


یکی از دلایلی که من نرفتم المپیک اینه که خونوادم

حوصله مهمون و دوربین صداوسیما تو خونمون رو

نداشتن

***

تعداد مدالهایی که چین میاره, خیلی به تعداد

ورزشکاراش تو المپیک ربط نداره, شما فک کن یه میلیارد

و نیم آدم برات دعا کنن؛


دفعه اولتم باشه بازی میکنی, اقلن نقره رو میاری !!!

***

اگه توی المپیک رشته ی دانلود استقامتی وجود داشت،

الان یه طلا داشتیم قطعن!

***

یکی از سخت ترین کارا اینه که.. به مامان بابات

معنی جمله ی حسش نیست رو بفهمونی

***

ﻳﺎﺭﻭ ﻧﻪ ﺩﺭﺱﺧﻮﻧﺪﻩ ، ﻧﻪ ﺷﻐﻠﻲ ﺩﺍﺭﻩ ،

ﻧﻪ ﻣﺎﺷﻴﻨﻲ..ﺧﻼﺻﻪ ﻫﻴﭽﻲ ﻧﺪﺍﺭﻩ ،

ﺍﺯﺵ ﻣﻴﭙﺮﺳﻲ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝﻛﺮﺩﻱ؟ ﺑﺎ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ﻣﻴﮕﻪ

ﻫﻨﻮﺯ ﺩﻡ ﺑﻪ ﺗﻠﻪ ﻧﺪﺍﺩﻡ!

ﻻﻣﺼﺐ ﺗﻮ ﺧﻮﺩﺕ ﺗﻠﻪ ﺍﻱ!!

***



:: موضوعات مرتبط: طنز، ،


18 / 9 / 1391
ن : ما دو نفر

عمر کافی!؟

براي زيبا زندگي نكردن كوتاهي عمر را بهانه نكنيم
عمر كوتاه نيست .....
ما كوتاهي مي كنيم ......


:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، ،


18 / 9 / 1391
ن : ما دو نفر

ویکتور هوگو

از ميان دو واژه ي انسان و انسانيت
اولي ميان كوچه ها و دومي در لابلاي كتابها سرگردان است  .....



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، ادبیات، ،


18 / 9 / 1391
ن : ما دو نفر

کامل ترین لحظات

کامل ترین لحظات  

او بی عیب نیست، شما هم همینطور و هر دوی شما هیچگاه کامل

نخواهید بود اما اگر او می تواند حداقل یک بار شما را بخنداند،

 باعث شود دو بار به او فکر کنید، و اگر پذیرفت که یک انسان است

 و اشتباه می کند، با او بمانید و از جان برایش مایه بگذارید.

او در وصف شما شعر نخواهد سرود، هر لحظه به شما فکر نخواهد کرد،

اما بخشی از وجودش را به شما خواهد داد که می داند می توانید

 آن را بشکنید. به او آزار نرسانید، تغییرش ندهید و

بیش از توانش از وی انتظار نداشته باشید.

موشکافی نکنید، وقتی خوشحالتان می کند لبخند بزنید.

وقتی عصبانیتان می کند آرامش خود را حفظ کنید.

وقتی نیست دلتنگش شوید. عاشقش باشید. چون آدم کامل وجود ندارد

 اما همیشه یک نفر هست که با او کامل ترین لحظات را تجربه می کنید.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، ادبیات، ،


18 / 9 / 1391
ن : ما دو نفر

وین دایر

عشقم نثار کسی است که با دستپاچگی در جاده‌ها از من سبقت می‌گیرد.

به کسی که در گوشهٔ خیابان به حالت احتیاج افتاده‌است، کمی پول بیشتری می‌دهم.

بین جر و بحثهای مردم در یک سوپر مارکت می‌روم و سعی می‌کنم به آن محیط عشق ببرم.

در غالب هزاران راه، هر روز، عبادت معنویم بخشیدن عشق است

و نه اینکه یک مسیحی، کلیمی، بودایی یا مسلمان باشم بلکه سعی می‌کنم شبیه به مسیح، شبیه به بودا، شبیه به موسی، و یا شبیه به محمد باشم.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، ،


18 / 9 / 1391
ن : ما دو نفر

حقیقت؟!

نمیدانم من اسیرم یا تو؟؟؟

 



:: موضوعات مرتبط: فلسفه، ،


18 / 9 / 1391
ن : ما دو نفر

برگه ریاضی مجتبی


نا مساوی

 

پرونده اش را زیر بغلش گذاشتند و بیرونش کردند. ناظم با رنگ قرمز و چهره برافروخته فریاد کشید :

 

بهت گفته باشم ، تو هیچی نمی شی ، هیچی!!!

 

مجتبی نگاهی به همکلاسی هایش انداخت ، آب دهانش را قورت داد. خواست چیزی بگوید اما ، سرش را پایین انداخت و رفت.

 

برگه مجتبی ،  دست به دست بین معلم ها می گشت. اشک و خنده دبیران در هم آمیخته بود.

امتحان ریاضی ثلث اول :

 

سئوال : یک مثال برای مجموعه تهی نام ببرید

 

جواب : مجموعه آدم های خوشبخت فامیل ما

 

سئوال : عضو خنثی در جمع کدام است ؟

 

جواب : حاج محمود آقا ، شوهر خاله ریحانه که بود و نبودش در جمع خانواده هیج تاثیری ندارد و گره ای از کار هیچ کس باز نمی کند  

سئوال : خاصیت تعدی در رابطه ها چیست ؟  

جواب : رابطه ای است که موجب پینه دست پدرم, بیماری لاعلاج مادرم و گرسنگی همیشگی ماست!

 

معلم ریاضی اشکش را با گوشه برگه مجتبی پاک کرد و ادامه داد  

سئوال : نامساوی را تعریف کنید  

جواب : نامساوی یعنی ، یعنی ، رابطه ما با آنها ، از مابهتران. اصلا نامساوی که تعریف و تمجید ندارد ، الهی که نباشد 

 سئوال : خاصیت بخش پذیری چیست ؟

جواب : همان خاصیت پول داری است آقا که اگر داشته باشی در بخش بیمارستان پذیرش می شوی و گرنه مثل خاله سارا بعد از جواب کردن بیمارستان تو راه خانه فوت می کنی

 

سئوال : کوتاه ترین فاصله بین دو نقطه چه خطی است ؟  

جواب : خط فقر ، که تولد لیلا ، خواهرم را ، سریعا به مرگش متصل کرد  

 
برگه در این نقطه کمی خیس بود و غیر خوانا ، که شاید اثر قطره اشک مجتبی بود  

معلم ریاضی ،  ادامه نداد برگه را تا کرد ، بوسید و در جیبش گذاشت  

مجتبی دم در حیاط مدرسه رسیده بود ،  

برگشت با صدای لرزانش فریاد زد  

آقا اجازه : گفتید هیچی نمی شیم ؟ هیچی ؟  

بعد عقب عقب رفت ، در حیاط را بوسید

 

و پشت در گم شد



:: موضوعات مرتبط: اجتماعی، ،


16 / 9 / 1391
ن : ما دو نفر

مومن


من روزه نمیگیرم ولی هر روز از آن دخترک فال فروش

فالی را میخرم که هیچوقت نمیخوانم ...


خدای من؛ نگاه مهربان دوستی است که در غمها تنهایم نمیگذارد ...


مسجد من خانه مادربزرگ پیر و تنهایم است که

با دیدن من کلی دلش شاد میشود ..

 

خدای من دوست انسانهاست نه پادشاه آنها





:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، اجتماعی، ،


13 / 9 / 1391
ن : ما دو نفر

كاملا صحيح

 

 

 

فرستنده : لعيا درخشاني فر



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، ادبیات، اجتماعی، علمی ، ،


5 / 9 / 1391
ن : ما دو نفر

ملا نصرالدين

ملانصرالدین به یکی از دوستانش گفت: خبر داری

 

فلانی مرده؟

 

دوستش گفت: نه! علت مرگش چه بود؟

 

ملا گفت: علت زنده بودن آن بیچاره معلوم نبود

 

چه رسد به علت مرگش!



:: موضوعات مرتبط: فلسفه، اجتماعی، ،


5 / 9 / 1391
ن : ما دو نفر

كمي بيشتر بيانديش

لازم نیست برای طولانی زیستن،

    به روزهای زندگی ات اضافه کنی،   

     تلاشت این باشد که

    "زندگی" را به روزهایت اضافه کنی ....

.

.

.

زندگی مانند بازی شطرنج است، قبل از حرکت کاملاً فکر کنید ...

(چارلز باکتون)

.

.

.

در زندگی خانوادگی، شوم ترین کلمات این دو هستند:

" مال من "  ، " مال تو "




:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، اجتماعی، ،


3 / 9 / 1391
ن : ما دو نفر

معلم و دانش‌آموز

در روز اول سال تحصیلى، خانم تامپسون معلّم کلاس پنجم دبستان وارد

کلاس شد و پس از صحبت هاى اولیه، مطابق معمول به دانش آموزان گفت

که همه آن ها را به یک اندازه دوست دارد و فرقى بین آنها قائل نیست.

البته او دروغ می گفت و چنین چیزى امکان نداشت.


.... در ادامه مطلب              داستان كوتاه قشنگيه ، حتما بخونيد



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، اجتماعی، ،


3 / 9 / 1391
ن : ما دو نفر

ارزش یک انسان


سخنران در حالی که یک بیست دلاری را بالای دست برده بود،

از افراد حاضر در سمینار پرسید: چه کسی این ۲۰ دلار

را می‌خواهد؟ دست‌ها همه بالا رفت، او گفت: قصد دارم

این اسکناس را به یکی از شما بدهم؛ اما اول اجازه بدهید

کارم را انجام دهم.

 

.........در ادامه مطلب



:: موضوعات مرتبط: فلسفه، اجتماعی، ،


2 / 9 / 1391
ن : ما دو نفر

سخنان گرانبها از بزرگان

 

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، ادبیات، اجتماعی، ،


23 / 8 / 1391
ن : ما دو نفر

بیشتر آرام و بی صدا باشید

 

رودخانه ها آب خود را مصرف نمی کنند

 

درختان میوه خود را نمی خورند

 

خورشید گرمای خود را استفاده نمی کند 

گل ، عطرش را برای خود گسترش نمی دهد

 

نتیجه :

 

زندگی برای دیگران ، قانون طبیعت است . . .

 

.

 

.

 

.


 

 

 
.
.
 
سطر ها بسیار موثر هستند
 
 
چون به شما میفهمانند که :
 
 
۱٫ نظم و ترتیب همیشه در اولویت است
 
 
۲٫ سکوت معنی دار بهتر از کلمات بی معنی است . . .
 
 
.
 
.
 
 
در مسابقه بین شیر و گوزن ، بسیاری از گوزن ها برنده
 
میشوند
 
 
 
چون شیر برای غذا میدود و آهو برای زندگی
 
پس
 
 
” هدف مهم تر از نیاز است “
 
.
 
.
 
یک جمله فوق العاده ، که در هر ایستگاه اتوبوس ژاپنی
 
 
نوشته شده است
 
 
اتوبوس متوقف خواهد شد ، اما شما پیاده روی به سمت هدف
 
را ادامه دهید . .
.
.
.
 
 
من نمی‌گویم که ١٠٠٠ شکست خورده‌ام.
 
 
من می‌گویم فهمیده‌ام ١٠٠٠ راه وجود دارد که می‌تواند باعث
 
شکست شود . .
 
 
(توماس ادیسون)
 
.

.

 
از گوش دادن به سخنان دشمنانتان غافل نباشید
 
 
آنها اشتباهات شما را به خوبی بیان میکنند !
 
 
(شکسپیر)
 
.

.

 
اگر شما برای انجام کاری که باید انجام بدهید ، راهی پیدا کردید
 
 
آن را انجام خواهید داد
 
 
در غیر این صورت ، یک بهانه برای انجام ندادن پیدا کردید . . .
 
.

.

 
طوطی صحبت میکند ، اما اسیر قفس است
 
 
اما عقاب سکوت میکند و دارای اراده پرواز . . .
 
.

.

 
ما در زندگی آسایش را با کسانی داریم که با ما موافق هستند
 
 
اما
 
 
زمانی رشد میکنیم با کسانی که با ما اختلاف نظر دارند . . .
 
.

 

.

 
اگر شما یک سیب بد طعم را خورده باشید
 
 
میتوانید طعم یک سیب خوب را درک کنید
 
 
پس ، از تلخی های زندگی درس بگیرید تا بتوانید آن را
 
درک کنید
 
.

.

 
اگر رنجی نمی بردیم
 
 
هرگزمهربان بودن را نمی آموختیم . . .
 
 
.

.

 
چنان زندگی کن که کسانی که تو را می شناسند، اما خدا را نمی شناسند
 
 
بواسطه آشنایی با تو، با خدا آشنا شوند . . .
 
.

.

 
به کسانی که به شما حسودی میکنند احترام بگذارید !

زیرا اینها کسانی هستند که از صمیم قلب معتقدند شما بهتر از آنانید .

 




:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، اجتماعی، ،


22 / 8 / 1391
ن : ما دو نفر

امتحان شفاهی فیزیک در دانشگاه

استاد سخت‌گیر فیزیک، اولین دانشجو را برای پرسش فرا می‌خواند
 
و پرسش خود را مطرح می‌کند: شما در قطاری نشسته‌اید
 
که با سرعت هشتاد کیلومتر در ساعت حرکت می‌کند
 
و ناگهان شما گرما زده می‌شوید، حالا چکار می‌کنید؟
 
دانشجوی بی تجربه فورا ً جواب میدهد:
 
 
من پنجره کوپه را پائین میکشم تا باد بوزد.
 
اکنون پروفسور می‌تواند سئوال اصلی را بدین‌ترتیب مطرح کند:
 
حال که شما پنجره‌ی کوپه را باز کرده‌اید، در جریان هوای
 
اطراف قطار اختلال حاصل می‌شود. لازم است محاسبات
 
زیر را انجام دهید:
 
·         محاسبه‌ی مقا ومت جدید هوا در مقابل قطار
 
·         تغییر اصطکاک بین چرخ‌ها و ریل
 
·         آیا در اثر باز کردن پنجره، سرعت قطار کم می‌شود
 
و اگر آری، به چه اندازه؟
 
حسب المعمول دهان دانشجو باز می‌ماند و از این که قادر به
 
حل این مسئله نیست، سرافکنده جلسه امتحان را ترک می‌کند.
 
همین بلا سر بیست دانشجوی بعدی هم می‌آید
 
 
که همگی در امتحان شفاهی فیزیک مردود می‌شوند.
 
پروفسور آخرین دانشجو را برای امتحان فرا می‌خواند
 
و طبق معمول همان پرسش را می‌پرسد:
 
شما در قطاری نشسته‌اید که با سرعت هشتاد کیلومتر
 
در ساعت حرکت می‌کند و ناگهان شما گرمازده می‌شوید،
 
حالا چکار می‌کنید؟
 
این دانشجوی خبره می‌گوید: من کتم را در می‌آورم.
 
پروفسور اضافه می‌کند: هوا بیش از اینها گرم است.
 
دانشجو: خوب ژاکتم را هم در می‌آورم.
 
پروفسور: هوای کوپه مثل حمام سونا داغ است.
 
دانشجو: اصلا ًلخت مادرزاد می‌شم.
 
پروفسور گوشزد می‌کند: دو آفریقائی نکره و نانجیب
 
در کوپه هستند و منتظرند تا شما لخت بشوید.
 

دانشجو به آرامی می‌گوید: میدانید پروفسور،

این دهمین بار است که من در امتحان شفاهی فیزیک

شرکت می‌کنم واگر قطار مملو از آفریقائی‌های شهوتران باشد،

من آن پنجره‌ی لامصب را باز نمی‌کنم.




:: موضوعات مرتبط: فلسفه، طنز، ،


18 / 8 / 1391
ن : ما دو نفر

خنده بازار 4

پسره ۸ سالشه از باباش تبلت میخواد

والا ما ۸ سالمون بود دستمونو گاز میگرفتیم

که جاش بمونه شبیه ساعت مچی بشه

.

.

 

یه فولدر خیلی شخصی و خصوصی دارم توی لپتاپم

اسمشُ گذاشتم “غرب از نگاه استاد رحیم پور ازغدی”

اینجوری دیگه فکر نکنم کسی بازش کنه :|

.

.

 

شانس ، زنگ در بقیه رو میزنه با کله میره تو !

به ما که میرسه زنگ میزنه فرار میکنه !

.

.

 

نصیحت کردن در خانواده ها باید ساماندهی بشه

ینی مثل معاینه فنی یه برچسب بزنن روت که قبلا نصیحت شدی

دوباره یکی نیاد در مورد همون موضوع حرف بزنه !

.

.

وحشتناک ترین لحظه ی دوران مدرسه این بود

که صبح دیر برسی مدرسه و ببینی هیچکی

تو حیاط نیست!

.

.

مگس ها ۲۴ ساعت عمر میکنن …

به جز اونایی که میان تو اتاق من …اونا عمرشون نا محدوده :|

.

.

سه چیز تو زندگی هست که اگه رعایت کنین آدم موفقی میشین!

حالا برید تحقیق کنید این سه تا چیز چیه!

اینجوری هم نگام نکنید، من اگه خودم بلد بودم که الآن اینجا نبودم!! :|D:

.

.

 

نشد یه بار این خانواده بپرسن صبونه میخوری

ما هم با ناز بگیم بیارین تو رختخوابم لطفاً

یعنی گفتیم ها

منتهی جوابش در خور مقام ما نبود نادیده گرفتیم !

.

.

دختره میگه:اومدم بپیچم دستم خورد به برف پاک کن

واسه اینکه جلوی پسرای دانشگاه ضایع نشم آب پاشم زدم!

یک دختره دیگه اومده زیرش کامنت گذاشته میگه:زکی!

من موقع راه افتادن خاموش کردم پیاده شدم کاپوت رو زدم بالا

الکی به امداد خودرو هم زنگ زدم و منتظرشون وایسادم !

.

.

هر وقت کسی بهتون گفت : یه چیزی بگم ؟ بگید نه نگو

چون اگه بگی بگو ، میگه هیچی ولش کن !

پیشگیری بهتر از درمان است … البته اینا کلا لاعلاج هستن !

.

.

 باقي در ادامه مطلب....



:: موضوعات مرتبط: طنز، اجتماعی، ،


15 / 8 / 1391
ن : ما دو نفر

دستهای مهربان

عاشقانه های من؛

انسانیت؟!!!

این روزها واژه ی غریبی است. برای من شکم سیرم, سفره پر از نانم و گوشتهای آبگوشتم است که اهمیت دارد؟! چشمانم در تلالو ویترین های مغازه سرکوچه مان جامانده و دغدغه قبل از خوابم رسیدن به صف بلیط سینمای فردایم است..

چه اهمیت دارد که کودکی چند کوچه پایین تر از معرفت ما؛ گلویش در پی یک جفت کفش پاره ای, پراز طنین بغض باشد,

تعلیم 21 ساله پدرو مادرم در این خلاصه شده است که جامعه گرگ است و میدرد و تو نیز باید گرگ باشی تا بره دریده شده نباشی...

مادرم, پدرم!

اشکی و بغضی کنون در نگاهم گره خورده از غم کودکانی که دریده میشوند نه به دست گرگها, بلکه زیر نردبان هایی که ما میگذاریم تا خودمان را به سقف ملکوت برسانیم, خدارا سوگند من خدا را درپایین نردبان هایتان دیدم که دست گیری میکرد از مردمانی که جز او کسی ندارند.

به خود خدا سوگند برق اشک را در چشمان خدا دیدم که به شما نگاه میکرد و آهـــ میکشید!

کاش ... کاش...

کاش میتوانستم سمت وسوی چشمان تان را از آسمان بگیرم تا بکشانم به کوچه پس کوچه هایی که غمشان را فقط خدا میداند و قلم های دردمند..

کاش اتوبوس های شهرمان کمی بیرون از شلوغی شهرها میرفتن و می بردند این چشم های شهر زده را به خرابه های مردمانی شبیه ما ولی دوووور از ما..

کاش همان جا می ماندیم. آنقدر می ماندیم که با غم هایشان هم کاسه میشدیم. کمی دل میخریدیم و کمی غم خواری میکردیم, امیدی میدادیم

و بوسه ای می زدیم بر دستان مادری شان که با شرافت طعم تلخ فقر را به جان میخرند و میگویند خدا بزرگه... شکــــــر

و این شکــــــر برای من امتدادی داااااشت. امتدادی عجیب بلند..

این شکـــر مرا از خودم جدا کرد. همه "کاش" هایم را در واجگاهشان گم کردم, همه غم هایم را و هم ناله های بی امتدادم راااا...

همه شان رفتند به امان خدااا

و من میگویم خدایا شکـــــــر ...

و بعد از همه این شب گویی ها, به قلبم دستی میکشم و امیدوارتر میشوم به آینده دنیــــــا

به آینــــده همه مردمان, سیاه وسفید, بلند وکوتاه, زیبا و نا زیبا.. 

به آینده همه قلب ها, همه رنگها و همه زبان ها..

چشمانم را خوب میشویم تا خیلیــــ زیـــــــــاد "جور دیگری" ببینم,

دین را میگذارم برای حساب و کتاب خدا.. فقط چشمم قلب ها را میبیند,

من به آینده زمین امیدوارترم, به آینده ای که به اندازه "خودم" خواهم ساخت؛

امروز تصمیم گرفته ام ناله هایم را در صندوقچه ی غم هایم بایگانی کنم و

از خودم شروع کنــــــــــــــــــــم..

یک عاشقانه در کاینات به اندازه من

من از ریاضی خوب یاد گرفته ام که همیشه 1 بزرگتر از 0 است

و من با این امید شروع میکنم به عاشقانه جدیدی در این دنیـــــا..

آریــــــ ...



:: موضوعات مرتبط: ادبیات، اجتماعی، ،


13 / 8 / 1391
ن : ما دو نفر

فرق ديوانه و احمق


 

 

خودرو مردی در هنگام رانندگی، درست جلوی حیاط
 
یک تیمارستان پنچر شد و مجبورشد همانجا به تعویض
 
لاستیک بپردازد.

 

هنگامی که سرگرم این کار بود، ماشین دیگری .... ادامه مطلب




:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، اجتماعی، ،


9 / 8 / 1391
ن : ما دو نفر

ساده زندگی کن


صبح که از خواب بیدار شد رو سرش فقط سه تار مو مونده بود

با خودش گفت:


"هییم! مثل اینکه امروز موهامو ببافم بهتره! "و موهاشو بافت

 

و روز خوبی داشت!


فردای اون روز که بیدار
شد دو تار مو رو سرش مونده بود

 

"هیییم! امروز فرق وسط باز میکنم"

 

این کار رو کرد و روز خیلی خوبی داشت ...


پس فردای اون روز تنها یک تار مو رو سرش بود

 

"اوکی امروز دم اسبی میبندم"


همین کار رو کرد و خیلی بهش میومد !


روز بعد که بیدار شد هیچ مویی رو سرش نبود!!!

 

فریاد زد ایول!!!! امروز


درد سر مو درست کردن ندارم!



همه چیز به نگاه تو بر میگرده !

 

هر کسی داره با زندگیش میجنگه


ساده زندگی کن



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، طنز، اجتماعی، ،


6 / 8 / 1391
ن : ما دو نفر

خنده بازار 2

 

.

.

 

آیا می دونین اولین کسی که عبارت «مردا همه مثل همن» رو به کار برد، یه زن چینی بود که شوهرشو تو بازار گم کرده بود؟

.

.

پسرا هجده ماه میرن خدمت، اندازه 18 سال خاطره تعریف می کنن! لامصبا همشونم قهرمان پادگان بودن.

.

.

به کافه چی گفتم همان همیشگی ...
گفت زر نزن، مثل آدم بگو چی می خوری!

.

.

معلوم نیست این درس عبرت چند واحده، لامصب تموم نمیشه

.

.

حساب کنید قیافه دخترای دوران حافظ و سعدی چه جوری بوده که خال کنج لب یار آپشن محسوب می شده!

.

.

ماکارونی عزیز
با سلام
لطفا از قیمه یاد بگیر. اونم مثل تو نارنجیه ولی دور دهنمونو به شعاع پنجاه سانت رنگ آمیزی نمی کنه!

.

.

این آینه آسانسور معلوم نیست چه نیرویی توش نهفته که آدمو وادار به شکلک درآوردن می کنه

.

.

باقي در ادامه مطلب........

 



:: موضوعات مرتبط: طنز، اجتماعی، ،


30 / 7 / 1391
ن : ما دو نفر

خنده بازار

 

 

عاشقانه های موز و هویج !

 

.

.

آقا من چن سال پیش رمز موفقیتمو عوض کردم

الان هر کاری میکنم یادم نمیاد

۳ بارم اشتباه زدم بلوک شد :|

میشه زندگیمو بسوزونم یکی دیگه بگیرم !؟

.

.

.

فـــقط کـــافیـــه چــــیزی رو نــــخواید

قطـــعا بـــه اون مــــیرسـید

تجربه دارم که میگم هاااا :|

.

.

.

دوستم اس ام اس داده واسه امتحان فردا خوندی؟

من: نه، کار داشتم نرسیدم. تو خوندی ؟

دوستم: نه دیگه، من هر وقت نمی خونم

بهت مسیج میدم که تو هم بگی نخوندم خیالم راحت شه

.

.

.

ماکه یه دلارم نداریم بخوایم غصه شو بخوریم

مشکل من تن ماهیه که از ١٨٠٠ شد ۴٠٠٠ تومن! تن ماهیم وارد میکنن مگه؟!

.

.

.

ضربه روحی که یخچال خالی به من وارد می کنه، عشق دوران جوونیم نتونست وارد کنه

.

.

.

تنها موجودی که با نشستن به موفقیت می رسد مرغ است.

.

.

یک بنده خدایی می گفت: حالا درسته ما قصد ازدواج نداریم ولی خب آخه یه خواستگار نباید بیاد برامون؟

.

.

یه سری لذت‌ها هم مختص ایرانه

مثلا یه پول پاره‌پوره رو یجوری به یه راننده‌ای ، بقالی… بدی ازش خلاص شی.

آدم احساس پیروزی می‌کنه !

.

.

 

 باقي در ادامه مطلب.....  حتما بخونيد .  جالبه

 

 

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: طنز، اجتماعی، ،


16 / 7 / 1391
ن : ما دو نفر

روح از دیدگاه افلاطون

این مطلب از نظر من عااااالی بود, بهتون پیشنهاد میکنم تا حرف آخرش رو هم بخونید!

افلاطون گفته "روح" دایره است
و من دایره های روحم را کشف کردم!
پنح دایره دور روحم کشیدم، و خودم را در مرکز این دایره ها قرار دادم

در دایره اول...

           برو به ادامه مطلب...



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، ،


11 / 7 / 1391
ن : ما دو نفر

جملات پر معنا



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، اجتماعی، ،


10 / 7 / 1391
ن : ما دو نفر

ادیسون و آزمایشگاهش


اديسون در سنين پيري پس از كشف لامپ، يكي از ثروتمندان آمريكا به شمار مي رفت و
درآمد سرشارش را تمام و كمال در آزمايشگاه مجهزش كه ساختمان بزرگي بود هزينه مي
كرد...

اين آزمايشگاه، بزرگترين عشق پيرمرد بود . هر روز اختراعي جديد در آن شكل مي گرفت
تا آماده بهينه سازي و ورود به بازار شود.

در همين روزها بود كه نيمه هاي شب از اداره آتش نشاني به پسر اديسون اطلاع دادند،
آزمايشگاه پدرش در آتش مي سوزد و حقيقتا

كاري از دست كسي بر نمي آيد و تمام تلاش ماموان فقط برا ی جلوگيري از گسترش آتش به
ساير ساختمانها است!

آنها تقاضا داشتند كه موضوع به نحو قابل قبولي به اطلاع پيرمرد رسانده شود...

پسر با خود انديشيد كه احتمالا
پيرمرد با شنيدن اين خبر سكته مي كند و لذا از بيدار كردن او منصرف شد و خودش را به
محل حادثه رساند و با کمال تعجب ديد كه پيرمرد در مقابل ساختمان آ زمايشگاه روي يك
صندلي نشسته است و سوختن حاصل تمام عمرش را نظاره مي كند!!!

پسر تصميم گرفت جلو نرود و پدر را
آزار ندهد. او مي انديشيد كه پدر در بدترين شرايط عمرش بسر مي برد.

ناگهان پدر سرش را برگرداند و پسر را
ديد و با صداي بلند و سر شار از شادي گفت: پسر تو اينجايي؟

مي بيني چقدر زيباست؟!! رنگ آميزي شعله ها را مي بيني؟!! حيرت آور است!!!

من فكر مي كنم كه آن شعله هاي بنفش به علت سوختن گوگرد در كنار فسفر به وجود آمده
است ! واي! خداي من، خيلي زيباست ! كاش مادرت هم اينجا بود و اين منظره زيبا را مي
ديد . كمتر كسي در طول عمرش امكان ديدن چنين منظره زيبايي را خواهد داشت! نظر تو
چيست پسرم؟!!

پسر حيران و گيج جواب داد : پدر تمام زندگيت در آتش مي سوزد و تو از زيبايي رنگ
شعله ها صحبت مي كني؟!!!!!!

چطور ميتواني؟! من تمام بدنم مي لرزد و تو خونسرد نشسته اي؟!

پدر گفت : پسرم از دست من و تو كه
كاري بر نمي آيد . مامورين هم كه تمام تلاششان را مي كنند. در اين لحظه بهترين كار
لذت بردن از منظره ايست كه ديگر تكرار نخواهد شد...!

در مورد آزمايشگاه و باز سازي يا نو سازي آن فردا فكر مي كنيم ! الآن موقع اين كار
نيست! به شعله هاي زيبا نگاه كن كه ديگر چنين امكاني را نخواهي داشت!!!

توماس آلوا اديسون سال بعد مجددا در
آزمايشگاه جديدش مشغول كار بود و همان سال يكي از بزرگترين اختراع بشريت يعني ضبط
صدا را تقديم جهانيان نمود . آري او گرامافون را درست يك سال پس از آن واقعه اختراع
کرد...

مشكلات امروز ما نبايد باعث شوند كه،
دست از تلاش براي موفقيت فردايمان برداريم



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، اجتماعی، ،


24 / 6 / 1391
ن : ما دو نفر

بیاندیش.. نخند!!

بیاندیش ... نخند
به سرآستین پاره ی کارگری که دیوارت را می چیند و به تو می گوید،ارباب.
نخند!
به پسرکی که آدامس می فروشد و تو هرگز نمی خری.
نخند!
به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه می رود و شاید چندثانیه ی کوتاه معطلت کند.
نخند!
به دبیری که دست و عینکش گچی است و یقه ی پیراهنش جمع شده.
نخند!
...به دستان پدرت،
به جاروکردن مادرت،
به همسایه ای که هرصبح نان سنگک می گیرد،
به راننده ی چاق اتوبوس ،
به رفتگری که درگرمای تیرماه کلاه پشمی به سردارد،
به راننده ی آژانسی که چرت می زند،
به پلیسی که سرچهارراه باکلاه صورتش رابادمی زند،
به مجری نیمه شب رادیو،
به مردی که روی چهارپایه می رود تا شماره ی کنتور برقتان را بنویسد،
به جوانی که قالی پنج متری روی کولش انداخته ودرکوچه ها جارمی زند،
به بازاریابی که نمونه اجناسش را روی میزت می ریزد،
به پارگی ریزجوراب کسی در مجلسی،
به پشت و رو بودن چادر پیرزنی درخیابان،
به پسری که ته صف نانوایی ایستاده،
به مردی که درخیابانی شلوغ ماشینش پنچرشده،
به مسافری که سوارتاکسی می شود و بلند سلاممی گوید،
به فروشنده ای که به جای پول خرد به تو آدامس می دهد،
به زنی که باکیفی بردوش به دستی نان دارد و به دستی چندکیسه میوه وسبزی،
به هول شدن همکلاسی ات پای تخته،
به مردی که دربانک ازتو می خواهد برایش برگه ای پرکنی،
به اشتباه لفظی بازیگرنمایشی

....نخند،نخند که دنیا ارزشش رانداردکه تو به خردترین رفتارهای نابجای آدمها بخندی!!
که هرگز نمیدانی چه دنیای بزرگ و پردردسری دارند!!!
آدمهایی که هرکدام برای خود وخانواده ای همه چیز و همه کسند!
آدمهایی که به خاطر روزیشان تقلا می کنند،
بارمی برند،
بی خوابی می کشند،
کهنه می پوشند،
جار می زنند
سرما و گرما می کشند،
وگاهی خجالت هم می کشند،.......خیلی ساده 



:: موضوعات مرتبط: ادبیات، ،



تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان سیب سبز زندگی و آدرس sibezendegi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در وبلاگ ما قرار میگیرد.